نرخ تبدیل را می توان به عنوان نسبت افرادی که از وب سایت شما بازدید می کنند به افرادی که رفتار هدف تعریف شده را انجام می دهند تعریف کرد. این نسبت معمولاً به صورت درصد بیان می شود. علاوه بر این، این اندازه گیری فقط در هنگام خرید اعمال نمی شود. به عنوان مثال، گاهی اوقات نرخ تبدیل را می توان به عنوان باز کردن یک ایمیل یا پر کردن یک فرم توسط کاربران تعریف کرد.
بهینه سازی تبدیل بر افزایش ترافیک وب سایت تمرکز نمی کند. بین افزایش ترافیک وب سایت و افزایش نرخ تبدیل تفاوت وجود دارد. بهینه سازی نرخ تبدیل مطالعه ای است که بازدیدکنندگان سایت تجارت الکترونیک شما را به سمت تبدیل سوق می دهد. بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO) برای بهبود فرآیندهایی مانند تبلیغات، بازاریابی و فروش اعمال می شود. دقیقاً به همین دلیل است که یک عنصر بسیار مهم برای بخش های بازاریابی شرکت ها است.
عوامل مختلفی بر نرخ تبدیل تجارت الکترونیک تأثیر می گذارد. به طور کلی این عوامل به شرح زیر است؛
•مشکلات فنی سایت
•ناسازگاری موبایل
•سایت کند
•خطا در سیستم پرداخت
•وضوح دستگاه پشتیبانی نشده،
•سبد کار نمی کند
•تصاویر محصول
•اندازه های محصول
•قیمت محصولات
•هزینه حمل و نقل و پرداخت نقدی بالا
•گزینه های پرداخت عقیم
•فرآیندهای لغو و بازگشت نامشخص
•تاریخ تحویل نامشخص
•الزام به عضویت
•عدم اطلاعات دقیق در مورد محصول
•درخواست اطلاعات شخصی دقیق
•قدرت خرید مشتریان
به طور کلی، چنین عواملی بر نرخ تبدیل یک سایت تجارت الکترونیک تأثیر می گذارد.
حتی اگر ترافیکی که به سایت تجارت الکترونیک خود دریافت می کنید بسیار بالا باشد، ممکن است نرخ تبدیل شما پایین باشد. ممکن است بیش از یک دلیل بر مشکلی که تجربه می کنید تأثیر بگذارد. رایج ترین این دلایل عبارتند از:
طراحی و عملکرد سایت تجارت الکترونیک شما از جمله عواملی است که بیشترین تاثیر را بر نرخ تبدیل دارد. در مواردی که سرنخهایی که پس از فعالیتهای تبلیغاتی شما به سایت تجارت الکترونیک شما میآیند بدون خرید محصولات و بدون عضویت در سایت خارج میشوند، نرخ تبدیل شما هر روز کاهش مییابد. دلیل اینکه مشتریان بالقوه از این طریق از سایت شما اجتناب می کنند این است که به سایت شما اعتماد ندارند یا اینکه خرید یا تراکنش های عضویتی که درخواست می کنید برای کاربران دشوار است.
برای اینکه نرخ تبدیل خود را افزایش دهید، باید یک کمپین تبلیغاتی ایجاد کنید و آن را بهینه کنید. ممکن است کلمات کلیدی و متن های تبلیغاتی کمپین تبلیغاتی که تهیه کرده اید متمرکز بر خرید محصولات شما نباشد یا محصول شما را به طرف مقابل منتقل نکند. اگر در مورد یک مفهوم کلی صحبت می کنید، مشتریان شما ممکن است برای محصولی که در سایت شما نیست از سایت شما بازدید کنند و سپس فرار کنند زیرا نمی توانند آنچه را که به دنبال آن هستند پیدا کنند. بنابراین به طور خلاصه، کلمات کلیدی، متون تبلیغاتی، افزونه ها و محصولات شما باید کاملاً مطابقت داشته باشند.
به همین ترتیب، همه چیز باید در کمپین های تبلیغاتی نمایشی شما هماهنگ باشد. بنرهایی که تهیه کرده اید باید کاملاً با گروه های محصول/محصولی که می خواهید فروخته شوند مطابقت داشته باشد. اگر یک کمپین اکثریت گرا ایجاد کنید تا کاربران بتوانند به سایت تجارت الکترونیک شما بیایند، نرخ تبدیل شما پایین خواهد بود.
صفحه تشکر بخشی است که پس از اینکه کاربرانی که وارد سایت شما می شوند فرمی را در هر صفحه ای پر می کنند، عضو وب سایت یا سایت تجارت الکترونیک می شوند، فرآیند خرید را تکمیل می کنند و از کاربر برای انجام معامله تشکر می کنند نشان داده می شود. با تشکر از این صفحه، صاحبان سایت همچنین ارزیابی می کنند که آیا هدف از طریق Google Analytics محقق شده است یا خیر.
پیکسل تبدیل قطعه کدی است که تعداد دفعات انجام فرآیند تبدیل تعریف شده به عنوان هدف را شمارش می کند و پس از تکمیل این فرآیند آن را به سرورهای فیس بوک ارسال می کند. هر بار که کد تبدیل آپلود می شود، به عنوان یک تبدیل جدید به حساب می آید. دقیقاً به همین دلیل است که این کد باید در صفحه تشکر قرار گیرد تا به طور دقیق شمارش شود که تبلیغات شما پس از کلیک چند تبدیل ایجاد کرده است.
نرخ بازگشت سرمایه پس از تقسیم درآمد حاصل از فعالیت های دیجیتال مارکتینگ بر مبلغ هزینه شده به دست می آید. به انگلیسی Return of Investment تلفظ می شود. شکل اختصاری آن ROI است. برای توضیح دقیق موضوع با یک مثال، فرض کنید شما صاحب یک شرکت تجارت الکترونیک هستید. فرض کنید 100 لیر برای فعالیت های دیجیتال مارکتینگ خرج می کنید و سپس با کار خود 5000 لیره گردش مالی می کنید. وقتی به این اعداد فکر می کنیم، بازگشت سرمایه (ROI) 500 درصد خواهد بود.
پاسخ به این سوال که بازاریابی عملکرد چیست ، در ابتدایی ترین مفهوم، به شرح زیر است. این تکنیک بهینه سازی بهتر بودجه بازاریابی شرکت ها و کسب نتایج بهتر از کار آنها است. دستیابی به مشتریان با افزایش روز به روز رقابت و افزایش اهمیت بیشتر شرکت ها به تلاش های بازاریابی خود، دشوارتر شده است. با این حال، این واقعیت که مطالعات بازاریابی دیجیتال را می توان اندازه گیری کرد، تکنیک بازاریابی عملکرد را یک قدم جلوتر می برد.
برخی از عناصر وجود دارد که افراد/موسساتی که میخواهند از کار بازاریابی عملکردی سود ببرند یا میخواهند یاد بگیرند که بازاریابی عملکرد چیست، بهویژه باید یاد بگیرند. در این مطلب به این عناصر نیز خواهیم پرداخت. علاوه بر این، اگر نمی خواهید در جزئیات این آثار غرق شوید و می خواهید با یک آژانس تبلیغاتی همکاری کنید ، توصیه می کنیم بلافاصله با ما تماس بگیرید. بیایید شروع به توضیح جزئیات مقاله خود کنیم.
بازاریابی عملکردی یک تکنیک بازاریابی گسترده است که در آن تبلیغکننده/موسسه زمانی به شرکتهای بازاریابی پول پرداخت میکند که اقدامات خاصی مانند فروش یا کلیک انجام شود و از ابزارهای تبلیغاتی و بازاریابی آنلاین در مطالعات استفاده شود. در مطالعات انجام شده در اینجا، هدف آن است که با حداقل هزینه، بالاترین کارایی را به دست آوریم. تلاشهای بازاریابی عملکردی برای اهداف مختلفی مانند افزایش ترافیک سایت، هدایت فروش، کسب تعامل، پر کردن فرمها، انجام تراکنشهای اشتراک یا عضویت انجام میشود.
این واقعیت که کار انجام شده در اینترنت را می توان با روش های دیجیتال مارکتینگ اندازه گیری کرد، طبیعتاً اطمینان می دهد که این کار می تواند با جزئیات نیز اندازه گیری شود. از آنجایی که مطالعات بازاریابی عملکرد مبتنی بر آمار، تجزیه و تحلیل و گزارش است، استراتژی در اینجا به شرح زیر عمل می کند. داده های به دست آمده قبلی مورد بررسی قرار گرفته و استراتژی های جدید ایجاد می شود.
البته شرکت هایی که به تازگی فعالیت بازاریابی خود را آغاز خواهند کرد نیز می توانند از این مطالعات بهره مند شوند. تنها کاری که آنها برای این کار باید انجام دهند این است که تعیین کنند چقدر به عنوان بودجه بازاریابی اختصاص می دهند و سپس تعیین کنند که کار برای چه هدفی باید انجام شود. سپس آنها باید با یک شرکت بازاریابی دیجیتال شروع به کار کنند تا حداکثر نتایج را با حداقل بودجه به دست آورند.
برخی از مزایایی است که مطالعات بازاریابی عملکرد به شرکت ها ارائه می دهد. این مزایا به شرح زیر است؛
1.اندازهگیری: میتوانید بازدهی را که از کار بازاریابی انجام دادهاید گزارش کنید و بازگشت سرمایهتان را بررسی کنید.
2. ROI Focused: هدف اصلی کار بازاریابی عملکردی افزایش بازگشت سرمایه است. به عبارت دیگر، هدف اصلی دستیابی به چیزی بیش از سرمایه گذاری انجام شده است.
3.نرخ ریسک پایین: از آنجایی که می توان آن را اندازه گیری کرد و بر اساس داده ها کار کرد، نرخ ریسک این مطالعه نیز بسیار پایین است.
اهداف و معیارهای بازاریابی عملکردی
میتوانیم اهداف و اندازهگیریهای مطالعات بازاریابی عملکرد را به شرح زیر فهرست کنیم:
• CPC (هزینه به ازای کلیک): موفقیت شما در این مطالعه به ازای هر کلیک اندازه گیری می شود. در اینجا، اگر کاربر روی تبلیغ شما کلیک کند، بودجه شما کاهش می یابد.
• CPL (هزینه هر سرنخ): در این هدف گذاری، پرداخت به ازای سرنخ تعیین شده مانند عضویت، انجام فرآیند اشتراک، پر کردن فرم انجام می شود. برای پرداخت در اینجا، نه تنها کلیک بلکه باید تراکنش مشخص شده نیز انجام شده باشد.
• CPV (هزینه به ازای هر نمایش): در این روش هدف گذاری، اگر ویدیوی پخش شده شما در یوتیوب بیش از 30 ثانیه مشاهده شود، هزینه پرداخت می کنید. به این ترتیب شما فقط برای افرادی که به ویدیوی شما علاقه نشان می دهند پول پرداخت می کنید.
• CPA (هزینه به ازای هر اقدام): در اینجا، پس از انجام یک اقدام مشخص توسط کاربران، پرداخت را انجام می دهید. این اقدامات همچنین می تواند عملیاتی مانند اشتراک، عضویت، پر کردن فرم و پر کردن لیست باشد.
مطالعات بازاریابی عملکرد شامل تجزیه و تحلیل عملکرد شرکت ها در رسانه های دیجیتال، مدیریت تبلیغات آنلاین، اندازه گیری فروش در تجارت الکترونیک، افزایش ترافیک وب سایت، تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی، افزایش اشتراک یا عضویت و پر کردن فرم ها می باشد.
مطالعات بازاریابی عملکرد با تعیین اهدافی مانند افزایش ترافیک وب سایت، افزایش فروش و افزایش تعداد اشتراک ها شروع می شود. پس از آن، استراتژی کمپینی که قرار است ساخته شود برای دستیابی به این اهداف ایجاد می شود. پس از ایجاد استراتژی، کمپین با موفق ترین عملکرد شروع به بهینه سازی مرحله به مرحله می کند. داده های تولید شده در فرآیند کمپین همراه با تحلیل و معیارها به تفصیل بررسی شده و مطالعات لازم برای افزایش نرخ فروش انجام می شود. اندازه گیری مستمر انجام شده در مطالعات انجام شده با مشاوره بازاریابی عملکرد برای موثرتر کردن کمپین انجام می شود.
بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO): کاری است که با هدف نشان دادن محتوای مناسب به فرد مناسب پس از جستجوهای انجام شده در موتورهای جستجو انجام می شود. مطالعاتی مانند سئو داخلی (On Page SEO) و سئو خارج از صفحه (Off-Page SEO) انجام می شود.
بازاریابی موتورهای جستجو (SEM): تکنیکی است که در نتایج جستجو و دستیابی به تبدیل سریع با انجام تبلیغات پولی در موتورهای جستجو انجام می شود. در تبلیغات جستجو از ابزارهایی مانند گوگل ادوردز و گوگل آنالیتیکس استفاده می شود.
شبکه تبلیغاتی نمایش (GDN): تبلیغات GDN کاربرانی را هدف قرار می دهد که در صفحات وب سایت حرکت می کنند.
تبلیغات رسانه های اجتماعی: در اینجا، کمپین های مخاطب محور با استفاده از ابزارهایی مانند تبلیغات فیس بوک و تبلیغات لینکدین ایجاد می شوند. با استفاده از این ابزارهای دیجیتال، ارتباط با توده از طریق رسانه های اجتماعی حاصل می شود.
بازاریابی مجدد: هدف آن افزایش بازگشت سرمایه با هدف قرار دادن افرادی است که قبلاً از وب سایت شما بازدید کرده اند با فناوری مبتنی بر کوکی.
بازاریابی تجربه کاربری: کاری است که برای رسیدن به بهترین نقطه تجربه کاربران در کل فرآیند انجام می شود.
تبلیغات برنامه ای: کاری است که برای ارائه محتوای مناسب به فرد مناسب در زمان مناسب همراه با داده های زمان واقعی از طریق نرم افزار انجام می شود.
وابسته: با هدف گذاری هزینه به ازای هر اقدام (CPA)، مشارکت های فروش با واسطه هایی مانند اینفلوئنسرها، وبلاگ نویسان، وبلاگ نویسان انجام می شود و پرداخت بر اساس کمیسیون انجام می شود. استراتژی در اینجا به شیوه ای برد-برد عمل می کند.
خرید برنامه ای (مناقصه بیدرنگ): عبارت است از پیشنهاد بیش از یک تبلیغ کننده برای قرار دادن تبلیغات برنامه ای به روش حراج.
تبلیغات بومی: کاری است که با فشرده سازی محتویات پلتفرم های دیجیتال مختلف بدون اینکه به چشم کاربر بیاید انجام می شود.
راهنمای مرتبط: راهنمای تبلیغات گوگل
مواردی که در مطالعات بازاریابی عملکردی باید در نظر گرفته شود
هنگام انجام مطالعات بازاریابی عملکرد، باید به نکاتی توجه کنید. اگر به این نکات توجه نکنید، بازده کار شما شروع به کاهش می کند. نکاتی که باید به آنها توجه کنید به شرح زیر است؛
•شما باید به جای نتایج کوتاه مدت، روی نتایج بلند مدت تمرکز کنید. به دست آوردن مشتریان وفادار و راضی در کوتاه مدت بسیار دشوار است و بازدهی که از این طریق به دست می آورید برای شما دائمی نخواهد بود.
•برای به دست آوردن نتایج فوری و سریع، نباید تعداد نمایش ها را زیاد افزایش دهید و کاربران را خسته نکنید. این روی نتایجی که در درازمدت به دست می آورید تأثیر می گذارد.
•برای افزایش کارایی تلاشهای بازاریابی عملکرد خود، باید KPI و معیارهای مناسب را انتخاب کنید. مطالعاتی که بدون تعیین دقیق ترین اهداف برای شما انجام می دهید، نتایجی را که می خواهید به شما نمی دهد.
•کیفیت محتوا، ویدئوها و تصاویر و متون آماده شده باید به خوبی آماده شده و با هدف مورد نظر منطبق شود. مهم نیست که هدف گذاری و استراتژی های شما چقدر موفقیت آمیز باشد، هر چه محتوای شما از کیفیت و جذابیت کمتری برخوردار باشد، بازدهی شما کمتر خواهد بود. در واقع همه آنها با یکدیگر یک کل را تشکیل می دهند. بنابراین باید روی همه آنها به اندازه کافی کار کرد.
برای کسب اطلاعات دقیق تر در مورد بازاریابی عملکرد ، می توانید با مشاور بازاریابی عملکرد تماس بگیرید و اطلاعات دقیقی در مورد این موضوع کسب کنید.
ساختن یک برند برجسته از ابتدا کار آسانی نیست. برند شما چگونه باید به نظر برسد؟ چه احساسی باید در مردم ایجاد کند؟ چگونه باید با مخاطب هدف طنین انداز شود؟ اینها سوالاتی هستند که به ناچار وقتی شروع به فکر کردن در مورد آنچه می فروشید و تلاش برای رسیدن به آن می کنید مطرح می شوند.
چه ایده کسب و کار دارید یا می خواهید پایه و اساس برند موجود خود را بسازید، در اینجا آنچه باید در مورد ایجاد هویت برند قوی برای کسب و کار خود بدانید آورده شده است:
برند یک نام و لوگوی قابل تشخیص نیست که شما را در یک بازار شلوغ متمایز کند. برند شما این است که مردم شما را در هر کجا که با تجارت شما تعامل می کنند، درک می کنند. این شامل برداشت هایی است که هم می توانید کنترل کنید و هم نمی توانید آنها را کنترل کنید.
وقتی به آن فکر می کنید، مردم نیز برند هستند. هر کدام از ما نام، چهره، سبک، شیوه ارتباطی داریم و با این ویژگی ها در افراد مختلف تاثیرات متفاوتی ایجاد می کنیم. به همین ترتیب، کسبوکارها دارای نامها، محصولات، آرمها، رنگها، فونتها، صداها و شهرت هستند که بر نحوه درک آنها تأثیر میگذارد.
همانطور که نام تجاری خود را در هر زمینه ای از کسب و کار خود گسترش می دهید، نمی توانید بدون ثبات و حفظ آن یک نام تجاری بسازید. اما همه چیز با تعیین اینکه این ثبات چگونه به نظر می رسد و احساسی که می خواهید آن را برانگیزد شروع می شود.
ساخت یک برند اساساً در 7 مرحله انجام می شود:
•در مورد مخاطبان و رقبای هدف خود تحقیق کنید
•تمرکز و شخصیت برند خود را شناسایی کنید
•نام کسب و کار خود را انتخاب کنید
•شعار خود را بنویسید
•ظاهر برند خود را انتخاب کنید (رنگ های برند و فونت)
•لوگوی خود را طراحی کنید
•برند خود را در سراسر کسب و کار خود پیاده کنید
ممکن است در حین توسعه برند خود، برخی از مراحل را مجدداً مرور کنید، اما مهم است که هنگام شکل دادن به هویت برند خود، هر جنبه را در نظر بگیرید.
بیایید با ایجاد زمینهای برای ترسیم نحوه ساخت برند خود شروع کنیم:
قبل از تصمیم گیری در مورد برند خود، باید بازار فعلی را بدانید، یعنی مشتریان بالقوه و رقبای فعلی شما چه کسانی هستند. خیلی راه ها برای انجام دادن این وجود دارد:
•دسته بندی محصول یا خدمات خود را در گوگل جستجو کنید و رقبای مستقیم و غیرمستقیم در حال ظهور را تجزیه و تحلیل کنید.
•Subreddits در مورد مشتریان خود را بررسی کنید و مکالمات و توصیه های محصول آنها را در نظر بگیرید.
•با افرادی که بخشی از بازار هدف شما هستند صحبت کنید و از آنها بپرسید که کدام برندها را در فضای شما ترجیح می دهند.
•به اکانت ها یا صفحات مربوط به رسانه های اجتماعی که مخاطبان هدف شما دنبال می کنند و خریدار هستند نگاه کنید.
•به خرید آنلاین یا آفلاین بروید و از نحوه مرور و خرید محصولات مشتریان خود ایده بگیرید.
مهم است که قبل از حرکت به جلو به این موضوع بپردازید زیرا به شما نشان می دهد که برند شما باید روی چه چیزی تمرکز کند و چگونه می تواند خود را متفاوت از رقبای خود قرار دهد.
برند شما ممکن است برای همه جذاب نباشد، به خصوص در ابتدا. مهم است که تمرکز خود را پیدا کنید و به آن اجازه دهید در حین ساختن نام تجاری خود، تمام بخش های دیگر برند شما را نیز آگاه کند.
در اینجا چند سوال و نمونه از تمرین های برندسازی وجود دارد تا شما را در مورد تمرکز و تاکید برند خود به فکر فرو برد:
بیانیه موقعیت یابی یک یا دو خط از اظهارات است که ادعای شما را در بازار تشکیل می دهد. این فقط به شما کمک می کند تا به سوالات درست در مورد برند خود پاسخ دهید و شعار برند خود را ایجاد کنید.
یکی از راه های نگاه کردن به برندسازی این است که برند خود را به عنوان یک شخص تصور کنید. او چگونه خواهد بود؟ مشتریان شما جذب چه نوع شخصیتی می شوند؟ این به اطلاع رسانی صدای شما در رسانه های اجتماعی و لحن تمام خلاقیت شما چه بصری و چه نوشتاری کمک می کند.
در نظر گرفتن نام تجاری خود به عنوان یک استعاره یا شخصی سازی آن می تواند به شما در شناسایی ویژگی های فردی که می خواهید آن را داشته باشد کمک کند. این می تواند یک وسیله نقلیه، یک حیوان، یک فرد مشهور، یک تیم ورزشی یا هر چیز دیگری باشد.
بسته به نوع کسب و کاری که می خواهید شروع کنید، ممکن است استدلال کنید که نام شما اهمیت کمی دارد یا اصلاً اهمیت ندارد. همانطور که قبلاً گفتیم، یک برند بسیار بیشتر از یک نام است. شخصیت، اقدامات و شهرت برند شما چیزی است که واقعاً به نام آن در بازار معنی می دهد.
اما به عنوان یک صاحب کسب و کار کوچک، نام شرکت شما احتمالاً یکی از اولین تعهدات بزرگی است که باید انجام دهید. نام شما بر لوگو، دامنه، بازاریابی و ثبت علامت تجاری شما تأثیر می گذارد. در حالت ایده آل، شما یک نام فروشگاهی می خواهید که جعل و اشتباه گرفتن آن با بازیگران بازار دشوارتر باشد. اگر قصد دارید خطوط تولیدی را که در طول مسیر ارائه می دهید گسترش دهید، ممکن است بخواهید به جای انتخاب نام تجاری بر اساس دسته بندی محصول خود، نام تجاری خود را گسترده نگه دارید تا خلاصه کردن آن آسان تر باشد.
شعار جذاب، حضور زیباست. می توانید از آن به عنوان یک شعار کوتاه و توصیفی در بایوس رسانه های اجتماعی، هدر وب سایت، کارت ویزیت سفارشی یا هر جای دیگری استفاده کنید. به یاد داشته باشید که با یافتن دیدگاه های جدید برای بازاریابی، همیشه می توانید شعار خود را تغییر دهید. مثلا؛ پپسی در طول دهه گذشته بیش از 30 شعار را تغییر داده است. یک شعار خوب کوتاه، جذاب است و تاثیر قوی بر جای می گذارد.
هنگامی که برند خود را ایجاد می کنید، باید برای تعیین رنگ ها و تایپوگرافی آن فکر کنید. این جزییاتی است که نباید از آن غافل شد. رنگها نه تنها ظاهر برند شما را مشخص میکنند، بلکه احساساتی را که میخواهید منتقل کنید را منتقل میکنند و به شما کمک میکنند آن را در هر کاری که انجام میدهید ثابت کنید. برای اینکه مصرف کنندگان را گیج نکنید، می توانید رنگ هایی را انتخاب کنید که مستقیماً شما را از رقبا متمایز کند.
این مهم است که در نظر داشته باشید که متن سفید و سیاه در پالت رنگ شما چقدر خوانا خواهد بود و چگونه ممکن است متن رنگی در پس زمینه سفید و سیاه ظاهر شود.
در انتخاب فونت باید فونت هایی را که ممکن است بخواهید در وب سایت خود استفاده کنید در اولویت قرار دهید. برای جلوگیری از سردرگمی بازدیدکنندگان خود، نباید بیش از دو فونت، یکی برای سرفصل ها و دیگری برای متن متن انتخاب کنید.
طراحی لوگوی شرکت احتمالاً یکی از اولین چیزهایی است که وقتی به ساختن یک برند فکر می کنید به ذهنتان خطور می کند. به هر حال، لوگوی شما چهره شرکت شما است و به طور بالقوه در هر کجا که برند شما باشد وجود خواهد داشت. آرم ایده آل برای کار در هر اندازه کمیاب، قابل شناسایی و مقیاس پذیر است.
به همه مکانهایی فکر کنید که لوگوی برند شما باید باشد، از وبسایتتان گرفته تا عکس نمایه صفحه فیسبوکتان، تا «فاویکونهای» کوچکی که در برگه مرورگر فعلیتان میبینید. به عنوان مثال، اگر یک لوگوی متنی به عنوان آواتار اینستاگرام خود داشته باشید، خواندن آن تقریبا غیرممکن خواهد بود. برای آسانتر کردن زندگی خود، میتوانید یک نسخه مربعی از لوگوی خود را با نمادی ایجاد کنید که حتی در اندازههای کوچک قابل تشخیص باشد.
استفاده از برند خود در سراسر کسب و کارتان به آن یک داستان برند ثابت می دهد. یک داستان برند می گوید که کسب و کار شما کیست و چه چیزی را نشان می دهد. این زمینه را برای هر تعاملی که مشتریان با برند شما دارند، در فروشگاه و آنلاین ایجاد می کند. اگر کسب و کار شما دارای یک داستان برند است، آن را به اشتراک بگذارید زیرا داستان شما به مشتریان شما کمک می کند تا مطمئن شوند کسب و کار قانونی تری انجام می دهید.
شعار شما می تواند به شروع داستان شما کمک کند، اما برای ایجاد یک داستان برند می توانید این سوالات را از خود بپرسید:
•چه انگیزه ای باعث شد که کسب و کارم را شروع کنم؟
•دلیل وجود کسب و کار من چیست؟
•چگونه به جهان کمک کنیم؟
•داستان پشت کسب و کار من که مشتری باید بداند چیست؟
هر کسبوکاری مأموریتدار نیست، اما اگر کسبوکار شما مأموریت یا ارزشهایی دارد، داستان برند خود را به اشتراک بگذارید و به مشتریان بگویید چرا کسبوکار شروع شده است.
نام تجاری خود را همانطور که رشد می کند بسازید
ساختن یک برند به ایجاد یک لوگو یا شعار یا حتی تبلیغ برند شما ختم نمی شود. برند شما باید وجود داشته باشد و هر جا که مشتریان شما با شما تعامل دارند، از موضوعی که برای وب سایت خود انتخاب می کنید تا مواد بازاریابی که تولید می کنید، بسته بندی و ارسال محصولات شما، حضور داشته باشد و ثابت بماند.
همانطور که مشتریان بیشتری را به نام تجاری خود وارد می کنید و در مورد اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند و چگونه با آنها صحبت کنید بیشتر می آموزید، باید به شکل دهی و توسعه برند خود ادامه دهید. این مهم است که بدانید هرگز نمی توانید 100% بر نحوه درک مردم از برند شما کنترل داشته باشید.
شما می توانید مشتریان را در مسیر درست قرار دهید، تاثیر اولیه خوبی داشته باشید و شهرت خود را مدیریت کنید، اما نمی توانید ادراکات فردی که در ذهن هر فرد وجود دارد را کنترل کنید (برای مثال، اینکه آیا آنها تجربه بدی از خدمات مشتری داشته اند یا خیر). . تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که در هر فرصتی بهترین کار را انجام دهید و سعی کنید با مخاطبان اصلی خود ارتباط برقرار کنید.
همراه با تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، به تدریج توسعه خود را در تجارت آنلاین و سهم خود را در کل تجارت افزایش داده است. یک ساختار اساسی که توسط تجارت در دنیای دیجیتال ایجاد شده است، برندهای دیجیتال بوده اند. دیجیتالی شدن برندها دیگر انتخاب شرکت ها نیست و به یک ضرورت تبدیل شده است.
در دنیای دیجیتال، برند دیگر تنها یک نام و نشان نیست و با ترکیبی از عوامل بسیار بیشتر، چند بعدی شده است. برندها با زیرساختهای فنآوری که میتوان به نقطههای افراطی رسید، با امکاناتی که میتواند مشتریان خود را به خوبی تجزیه و تحلیل کند، دسترسی سریع به مشتریان خود را فراهم کند و موانع را کنترل کند، در حال پیشرفت هستند. در این پیشرفت، در دسترس بودن برای برند نکته کلیدی برای برندهایی است که واقعاً می خواهند در دنیای دیجیتال وجود داشته باشند. برای برندهایی که نمی توانند متحول شوند یا در دنیای دیجیتال که می توانند همه چیز را در خود جای دهند، متحول شوند، پایان چرخه زندگی نزدیک است.
برندها با تصاویری که ایجاد می کنند، جایگاهی در میان توده ها به دست می آورند. اصالت استراتژی ها در خلق تصاویر برای یک اثر با کیفیت ضروری است. برند چیزی فراتر از یک محصول و خدمات است. برندسازی محصولات و خدمات بر اساس حوزه فعالیت، کیفیت، استفاده و ویژگیهای آنها توسط شخصیت برند، نمادها، روابط با مشتری، مزایای عاطفی، منافع شخصی، تصاویر کاربر، مبدا و تداعیهای شرکتی امکانپذیر میشود.
یک فرآیند برندسازی موفق زمانی است که مخاطبان هدف شما می توانند مشتریان شما شوند. در عین حال، برندسازی در دنیای دیجیتال میتواند مزایای مهمی مانند دستیابی به اهداف و وفاداری مشتریانی که میتوانند در بلندمدت داشته باشند، برای شرکتها فراهم کند. با توجه به مشکلاتی که ممکن است در این فرآیند ایجاد شود، فرآیند برندسازی دیجیتال آسانتر می شود. اقدامات ایجاد شده برای این عناصر که هر کدام یک احتمال بحران تلقی می شوند، عناصر لازم در برندسازی دیجیتال را تشکیل می دهند.
فشار رقابتی قیمت تقریباً بر همه شرکت ها، مانند هر دوره بازار، وجود دارد. این ایده که هزینه پایین عامل کلیدی موفقیت در واقعیت بازار است، که ما آن را به عنوان یک چالش توصیف میکنیم، شاید به سمت فشار مثبت در ظهور استراتژیهای جدید نیز منحرف شده است.
رقبا دائماً به روش های جدید و پویا در این بخش به دست می آورند. افزایش رقبا در این بخش نه تنها باعث فشار رقابتی قیمت می شود، بلکه در هر برندی که در این بخش جایگاهی دارد، خطر ایجاد می کند و محدوده استفاده از بازار را محدود می کند.
در مقایسه با بازارهایی که در گذشته تعداد محدودی از گزینههای رسانهای وجود داشت و سازگاری میتوانست آسانتر باشد، دشواریهای ناشی از گزینه شاید نامحدود امروزی، فرآیند برندسازی در دنیای دیجیتال را مجبور به برنامهریزی، استراتژیک و سازگاری کرده است.
داشتن ساختار گسترده بازار و گزینه های رسانه ای با استراتژی های برنامه ریزی شده برای هر یک، ابعاد پیچیده و بی پایانی دارد. با ظهور و محبوبیت کانال های رسانه های دیجیتال، برندسازی چند وجهی، به هم پیوسته و تا حدی خارج از کنترل مقامات شده است. دلیل اینکه در این زمینه از کنترل واحدهای مجاز خارج شده است دسترسی مخاطبان هدف به کانال ها و گزینه های گسترده است که هر روز به سرعت در حال افزایش است.
فرآیند برندسازی دیجیتال برندی که محصول یا خدماتی را ارائه می دهد، در واقع گام بزرگی به سوی تغییر است. با این حال طولانی شدن این مرحله به عنوان یک فرآیند در شرایط این دوره چیزهای زیادی از برند می گیرد. علیرغم تصمیم گرفته شده برای تبدیل شدن به یک برند در دنیای دیجیتال، تمایل به حفظ برخی از استراتژی های بازاریابی سنتی و ارتباطی توسط سهامداران یا مدیران، برند را از هدف تعیین شده دور می کند.
ابتدایی ترین شروع برای برندها شناسایی و شناسایی مخاطبانی است که از آنها سود می برند. تقریباً غیرممکن است که پیام هایی را که به مخاطبان هدف مناسب ارسال می شود درک نکنید. عوامل بسیاری مانند جمعیت شناختی، روانی و فرهنگی در تعیین مخاطب هدف برای برندسازی موثر هستند.
دومین گام اساسی برای برندها این است که کانال هایی را که استفاده می کنند به خوبی تجزیه و تحلیل کنند و یک برنامه ارتباط استراتژیک مناسب برای این کانال ها تهیه کنند.
شاید یکی از مهم ترین عواملی که برند را در بین طیف وسیعی از این بخش متمایز می کند، قابلیت اطمینان آن است. ایجاد اعتماد مهمترین نکته در هر مرحله از فرآیند برندسازی است. اعتماد همچنین وفاداری می آورد. برندهایی که می توانند خلاقیت های قوی از نظر آگاهی از برند و قابلیت اطمینان ایجاد کنند، وفاداری طولانی مدت و تصویر مثبتی در ذهن مخاطبان هدف خود به دست می آورند.
ارتباطات، که اساس همه چیز را تشکیل می دهد، یکی از اجزای سازنده فرآیند برندسازی است. یکی از رازهای مهم برندسازی، بازخورد رضایت مشتریان است. این واقعیت که این بازخوردها نه تنها مثبت هستند، بلکه منفی نیز هستند، عاملی است که باعث بهبود برند می شود. ایجاد یک محیط تعاملی با پیام های منفی، در مقابل پیام های مثبت همراه با رضایت، فرصت تبدیل بحران به فرصتی برای توسعه برند را فراهم می کند. اضافه کردن به روز رسانی
تجزیه و تحلیل اولین قدم برای هر پروژه، طرح و برند است. مخاطبان و بازارهایی که می خواهید به سمت آنها هدایت شوید؛ باید یک گزارش تحلیلی برای مکان و کانال هایی که می خواهید در آن باشید، برای هر محتوا و تاثیری که می خواهید ایجاد کنید، وجود داشته باشد. تجزیه و تحلیل یا تحقیق باید برای هر دوره از چرخه عمر محصول ایجاد شود، نه فقط اولین قدم برند شما. تفسیر صحیح تحلیل نیز عنصر بسیار مهمی است. یافته های تفسیر نادرست می تواند یک تحلیل را به نقطه شروع خود بازگرداند.
در حال توسعه و تغییر شرایط بازار، بازار را به نقطه تجربه محور رسانده است. برنامههای ارتباطی که با استراتژیهای مرسوم ساخته میشوند، اکنون توسط مخاطبین هدف باطل میشوند. در برندسازی دیجیتال، تجربیات استراتژیک و اصیل متمرکز بر حواس و احساساتی که در مخاطبان هدف خود ایجاد خواهید کرد، به منصه ظهور رسیده است. هرچه یک تجربه به یاد ماندنی تر باشد، نرخ فراخوانی برند شما بیشتر است.
برای موفقیت هر محصول و برندی که وارد بازار می شود، استراتژی های مختلفی اعمال می شود. برندسازی فرآیند معرفی و پذیرش محصول، خدمات یا برند است. در این فرآیند، برندی که قدم های درستی برمی دارد، می تواند به تصویری که می خواهد بسازد، دست یابد. این تصویر باید مطابق با هویت و چشم انداز برند ایجاد شود. ایجاد برند و حفظ سطح علاقه با تفاوت هایی که ایجاد می کند شکل می گیرد. برندسازی و برندسازی نتیجه استراتژی تمایز محصول است.
نکته مثبت انتخاب مخاطب و کانال هدف مناسب این است که به جای کار بر روی همه پلتفرم ها، یک مطالعه موقعیت یابی محدودتر و واضح تر برای همه تهیه کنید. توانایی تداوم برنامه ارتباطی و بازاریابی برند با یک خط واحد و قوی در فرآیند برندسازی، یادآوری واضحی از برند در ذهن مخاطبان هدف ایجاد می کند.
مصرف کنندگان برندها را به عنوان موجودات زنده و به عنوان انسان درک می کنند. هر احساسی که برند در شما ایجاد می کند، مخاطب هدف برند را با آن احساسات در زندگی خود نگه می دارد و برند شما تا این حد موفق خواهد بود. تقریباً تمام شخصیت های انسانی را می توان با هویت برند تطبیق داد. درک دلایلی که چرا مخاطبان هدف برای برندسازی انتخاب می کنند و اینکه چه احساساتی را برای ایجاد احساسات می خواهند تجربه کنند، مهم است.
تنها راه برای لقب برند موفق، حفظ موفقیت است. برای این، مطالعات باید بتوانند به طور مداوم در چارچوب یک استراتژی یکپارچه پیشرفت کنند. هرجا برندی وجود داشته باشد که ناامید نکند و توانسته ثابت قدم باشد، برای مخاطبان هدف خود برندسازی می شود. تغییر و توسعه در طول زمان، البته، اجتناب ناپذیر است. اما همگام شدن با این تغییر و توسعه نباید مستقل از هیچ یک از تلاش های برندسازی شما باشد که تاکنون انجام داده اید.
ابزارهای دیجیتال مارکتینگ عناصر ضروری عصر دیجیتال امروزی هستند. بازاریابی دیجیتال اکنون مترادف با بازاریابی شده است. دنیای دیجیتال مارکتینگ در حال گسترش، رشد و انشعاب بدون ابزار غیرقابل مدیریت شده است.
اگر هنوز وارد دنیای دیجیتال مارکتینگ نشده اید، باید بفهمید که چیست. برای پاسخ به این سوالات و کاوش عمیق تر در بازاریابی دیجیتال، ما این راهنما را ایجاد کرده ایم.
بازاریابی دیجیتال شامل تمام استراتژیهای اعمال شده برای محصولات و خدمات در بازار آنلاین است، خواه مخاطبان بالقوه را از طریق رایانه، iPad یا برنامه هدف قرار دهید. اگر برندها یا اینفلوئنسرها را در اینستاگرام دنبال می کنید، بازاریابی دیجیتال را به صورت روزانه تجربه می کنید. زمانی که جستجوی عمیق در گوگل برای یافتن یک رستوران یا دوره هنری جدید انجام دهید، همین امر صادق است.
بازاریابی همیشه برای برقراری ارتباط با مخاطبان در مکان و زمان مناسب بوده است. امروز، شما آنها را در جایی که قبلاً وقت خود را سپری می کنند، در اینترنت ملاقات می کنید.
از آنجایی که اینترنت یک مکان بزرگ و مجازی است، بازاریابی دیجیتال توسط همه افراد از فروشگاههای سختافزار محلی گرفته تا فروشگاههای سختافزار محلی که از یک وبسایت برای تبلیغ کالاهای خود در سایتهای خردهفروشی آنلاین مانند آمازون استفاده میکنند، استفاده میکنند. این دلیلی است که نشان می دهد چرا بازاریابی دیجیتال چنین حوزه وسیع و رو به رشدی است. آیا می توانید به کسب و کار بزرگ یا کوچکی فکر کنید که حضور آنلاین نداشته باشد؟
دیجیتال مارکتینگ یک سیستم همه کاره و چند کاناله است. ده ها حوزه و جزء مختلف در آن وجود دارد. توسعه استراتژی های دیجیتال مارکتینگ مناسب با استفاده از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ و بهره مندی از تخصص های مختلف امکان پذیر است.
دیجیتال مارکتینگ به طور کلی شامل زمینه های مختلفی مانند سئو، تبلیغات اینترنتی، بازاریابی رسانه های اجتماعی، بازاریابی تأثیرگذار، بازاریابی محتوا، بازاریابی ویدئویی است. در این مقاله توضیح خواهیم داد که در بین این مولفه ها چه چیزی مهم است.
بهینه سازی موتورهای جستجو یا SEO، همانطور که در دنیای دیجیتال مارکتینگ شناخته می شود، یک اصطلاح بازاریابی است که توسط کاربران استفاده می شود تا اطمینان حاصل کنند که محتوای آنلاین شما هنگام جستجو ارائه می شود.
میدانید که از Google، Yahoo، Yandex یا Bing برای جستجوی چیزی و کلیک بر روی چند مقاله اول که در بالای صفحه ظاهر میشوند استفاده میکنید؟ این همان چیزی است که شما می خواهید زمانی اتفاق بیفتد که شخصی موضوعات مرتبط با محصول یا تجارت شما را جستجو می کند و SEO راهی برای رسیدن به آن است.
بهترین روشهای سئو در هر محتوای آنلاین، مانند صفحات فروش، پستهای وبلاگ، توضیحات محصول و معماری سایت تعبیه شده است.
بازاریابی محتوا؛ این یک تکنیک بازاریابی است که شامل ایجاد و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و منسجم برای جذب و حفظ یک مخاطب کاملاً مشخص و با هدف تشویق اقدامات سودآور مشتری است.
پلتفرم های آنلاین به بازاریابان دیجیتال فرصتی منحصر به فرد برای ایجاد این نوع محتوا و ارائه آن به مخاطبان هدف خود به طور منظم و با هزینه های تولید نسبتاً پایین ارائه می دهند. به جای پرداخت حق بیمه برای زمان اجرا و تبلیغات سنتی، یک مقاله وبلاگ یا صفحه محصول بهینه شده با سئو را می توان در وب سایت شرکت پست کرد و با جستجوی گوگل کاربران مرتبط را جذب کرد. همچنین، استراتژی بازاریابی محتوا، مطابق با تعریف بالا، فراتر از تبلیغات سنتی است، زیرا ارزش فعالی را در مقابل ارزش محدود یک تبلیغ به تنهایی برای مخاطبان خود فراهم می کند.
بهترین محتوای دیجیتال مارکتینگ شامل خواندن پست های وبلاگ مانند یک مقاله مجله یا تماشای ویدیوهای آموزنده است. برخلاف تبلیغات سنتی با فراخوانی ایستا، محتوای بازاریابی دیجیتال میتواند به گونهای تکامل یابد که در یک نقطه خاص در سفر خرید مصرفکنندگان قرار گیرد.
این به خوانندگان یا بینندگان امروزی امکان می دهد محصولات و خدمات شما را در آینده خریداری کنند. آنها کاربران را به سرنخ و مشتری تبدیل می کنند. علاوه بر این، آنها مشتریان جدید را قادر می سازند تا از طریق ارجاعات وارد شوند.
محتوای بازاریابی دیجیتال شامل پستهای وبلاگ، تریلرهای محصول، پستهای دستهبندی، ویدیوها، راهنماها، کتابهای الکترونیکی، پادکستها و خبرنامههای الکترونیکی است.
رسانه های اجتماعی تنها برای ارسال فیلم های خنده دار گربه ها استفاده نمی شوند. نکته این است که رسانه های اجتماعی یک عنصر حیاتی برای هر استراتژی بازاریابی دیجیتال هستند.
حضور قوی رسانه های اجتماعی از تنوع کانال در بازاریابی دیجیتال به مخاطبان هدف شما راه دیگری برای تعامل با برند شما در خارج از وب سایت شرکت می دهد. رسانههای اجتماعی همچنین بهعنوان کانالی برای بازگرداندن محتوای پیوندی از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به وبلاگ یا وبسایت خود عمل میکنند تا مخاطبان هدف خود را مستقیماً به شما برسانند.
در واقع، استفاده از رسانه های اجتماعی برای تبلیغ مقالات وبلاگ یا صفحات محصول در وب سایت شما باید با کار سئو همراه باشد زیرا هجوم بازدیدهای جدید همراه با محتوای بهینه شده سئو به شما امکان می دهد در نتایج جستجو رتبه بالاتری داشته باشید.
بازاریابی دیجیتال چند کانالی تنها راه برای حفظ و تقویت حضور آنلاین شماست. اولین مزیت دیجیتال مارکتینگ این است که برخلاف اکثر مشاغل، کمپین بازاریابی دیجیتال شما فقط از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر باز نیست. 24/7 و 365 روز کار می کند. اگر درست انجام شود، تبلیغات آنلاین می تواند حتی در هنگام خواب هم در هزینه شما صرفه جویی کند.
یکی از جنبه های بزرگ اینترنت نامحدود بودن آن است. شما دیگر فقط به مشتریان اطراف خود وابسته نیستید. با دیجیتال مارکتینگ، میتوانید افراد را در سراسر جهان از ایالات، کشورها یا حتی قارههای مختلف هدف قرار دهید.
با یک کمپین تبلیغاتی آنلاین می توانید هر چیزی را دنبال کنید، به معنای واقعی کلمه هر چیزی! میتوانید تعداد بازدیدها، کلیکها، لایکها، اشتراکگذاریها، تبدیلها، فروش، ROI و موارد دیگر را اندازهگیری کنید.
داشتن این نوع اطلاعات به شما این امکان را می دهد که تصمیمات بهتر و آگاهانه تری در مورد بازاریابی خود بگیرید و به شما این امکان را می دهد که بفهمید کدام تبلیغات چه بازدهی سرمایه را از کدام تبلیغات دریافت می کنند.
این به شما امکان می دهد تبلیغات غیر برنده را کاهش دهید و تبلیغات برنده خود را مقیاس کنید. بنابراین به مرور زمان بازده سرمایه گذاری و سودآوری شما را افزایش می دهد.
نکته خوب در مورد مزایای ردیابی دیجیتال مارکتینگ این است که در زمان واقعی گزارش می شود. بنابراین لازم نیست برای ایجاد تغییرات و بهبود کمپین خود منتظر بمانید. اگر چیزی کار نمیکند، میتوانید کمپین را همانجا متوقف کنید تا پولی از دست ندهید، یا اگر چیزی درست است، میتوانید فوراً آن را افزایش دهید تا بازده بازگشت سرمایه خود را افزایش دهید.
یکی از مزایای بزرگ دیگر بازاریابی آنلاین این است که هیچ مجموعه تبلیغاتی یا کمپین بازاریابی کاملی وجود ندارد. بنابراین، تبلیغات شما همیشه می تواند با آزمایش و ویرایش کمپین خود در زمان واقعی بهبود یابد. با ظهور هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، پلتفرم های بازاریابی می توانند بازار هدف و مشتری ایده آل شما را در طول زمان بهتر درک کنند.
ابزارهای دیجیتال مارکتینگ با توجه به کانال های بازاریابی دیجیتالی که استفاده می کنید متفاوت است. به همین دلیل است که ابزارهای بازاریابی دیجیتال را گروه بندی کرده ایم.
بخش مشترک هر استراتژی بازاریابی یکپارچه، پلتفرم های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، اینستاگرام و توییتر راهی عالی برای بازاریابان برای تعامل با مخاطبان خود و افزایش آگاهی از برند هستند. علاوه بر ویژگیهای استانداردی که این پلتفرمها ارائه میدهند، برخی ویژگیها نیز بهطور خاص برای بازاریابی طراحی شدهاند. اینها ابزارهایی مانند مدیریت تبلیغات فیس بوک هستند که به بازاریابان امکان اجرای تبلیغات و نظارت بر عملکرد تبلیغات را می دهند. به عنوان یک امتیاز اضافی، ابزارهای مدیریت رسانههای اجتماعی مانند Buffer و Hootsuite نیز به خوبی با این پلتفرمها ادغام میشوند و زمانبندی پستهای رسانههای اجتماعی و سنجش میزان تعامل را آسان میکنند.
یکی دیگر از بخشهای مهم بازاریابی دیجیتال، طراحی است، و این امر به ویژه در هنگام ایجاد تبلیغات و محتوا مانند پستهای رسانههای اجتماعی و پستهای وبلاگ رایج است. از آنجایی که بازاریابی دیجیتال چنین زمینه طراحی است، انجام آن به طور موثر بدون ابزارهای طراحی مانند Canva و Photoshop امکان پذیر نخواهد بود، برنامه هایی که به افرادی که مهارت های گسترده طراحی گرافیکی ندارند اجازه می دهند تصاویر پویا را به محتوای خود اضافه کنند.
یکی دیگر از ابزارهای مفید برای بازاریابان دیجیتال، ابزارهای تحلیلی هستند. این ابزارهای دیجیتال مارکتینگ شامل همه چیز است، از Google Analytics طراحی شده برای ردیابی آمار ترافیک وب برای یک سایت خاص، تا ابزارهای تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی مانند Facebook Insights و Twitter Analytics که معیارهای مرتبط با تعامل را ارائه می دهند و به بازاریابان کمک می کنند تا کمپین های خود را بهینه کنند. همچنین ابزارهایی وجود دارند که دادههای کاربر، جستجوهای سایت و معیارهای تبدیل را ردیابی میکنند، مانند Periscope، برای اندازهگیری آمار پشت سایت، بهویژه دادههای مربوط به تبدیلها، فروش، و جمعیتشناسی کاربر.
برای بازاریابانی که بیشتر بر بازاریابی محتوا متمرکز هستند، ابزارهایی مانند CoSchedule و Hubspot کمک بزرگی برای تولید محتوا هستند. آنها می توانند به بازاریابان کمک کنند فرصت های محتوا را شناسایی کنند و پست های وبلاگ و رسانه های اجتماعی جذابی ایجاد کنند که مخاطبان آنها را درگیر کند. Buffer همچنین این امکان را ارائه می دهد که ببیند طرفداران در مورد چه چیزی در رسانه های اجتماعی صحبت می کنند، بنابراین محتوا تضمین می شود که موثر باشد و یک رویداد یا خبر خاص توجه را به خود جلب کند.